بهترین بازی های شبیه به Atomic Heart ...

اگر از ماجراجویی با سرگرد سرگی نچائف در نسخه موازی اتحاد جماهیر شوروی لذت بردهاید و میخواهید به سراغ تجربههایی مثل آن بروید، باید بدانید که ویدیو گیمهای مریض مشابه دیگری هم وجود دارند.
آثاری که به خوبی تجربه حضور در 1 جهان دیستوپیایی و اتمسفر خفقان آور آن را تداعی میکنند.
در ادامه به معرفی بهترین بازی های شبیه به Atomic Heart خواهیم پرداخت.
بهترین بازی هایی که طرفداران Atomic Heart باید تجربه کنند
Atomic Heart اثری عجیب با ایدههای متفاوت هست که از همان لحظات ابتدایی متمایز بودن خود را تثبیت میکند.
اثری که در نسخه جهان موازی اتحاد جماهیر شوروی جریان دارد و به توصیف سیاستهای کمونیستی از زاویه دید خاص خود میپردازد.
این نسخه خاص از شوروی درگیر آخر الزمانی ربات محور شده هست که در طی آن، رباتهای یاغی کنترل تمام جا و تمام چیز را به دست گرفتهاند.
رباتهایی که بیش از اندازه متوجه میشوند و دست به خلق مصیب برای خالقان خود میزنند.
بازی Atomic Heart ایدههای خود را حداقل از لحاظ بصری به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشد و جذابیتهای داستانی را حول شخصیت اصلی یا همان رفیق نچائف میچیند.
حال اگر به دل این دنیای دیستوپیایی زدید، آن را تمام کردید و از همراهی با رباتهای یاغی لذت بردید، باید بدانید که آثار مشابه متعددی وجود دارند.
ویدیو گیمهایی که جهان مریض و خاص خود را به تصویر میکشند و در بسیاری از موقعیتها از اتمیک هارت هم پیشی میگیرند.
در واقع باید بدانید که خود بازی مورد بحث از ویدیو گیمهای خاصی الهام گرفته هست که در مقاله بهترین بازی های شبیه به Atomic Heart به آنها خواهیم پرداخت.
از Dishonored 2 و Bioshock گرفته تا System Shock 2 و Prey؛ اگر از قدم زدن در جهان تخیلی استودیو Mundfish لذت بردهاید نباید از آثار موجود در این لیست غافل شوید.
1) بازی Dishonored

بازی Dishonored که برای اولین بار در سال 2012 منتشر شد، در مورد مخفی کاری و بریدن گلوی دشمنان از پشت هست.
اثری که ترکیبی از اسلحهها و قدرتهای فراطبیعی را در اختیار گیمر قرار میدهد تا ایشان آزادی عمل کافی را برای تنبیه دشمنان در چنته داشته باشد.
شما در این بازی کنترل شخصیتی کاریزماتیک با نام Corvo Attano را به دست میگیرید و وظیفه دارید در کوچه و پس کوچههای شوم شهر Dunwall به دنبال سرنخ بگردید؛ سرنخی برای رسیدن به منبع تمامی فلاکتها.
در واقع سطح شهر مذکور با آشوب و بیماریهای مختلف پر شده هست و شما وظیفه دارید به عنوان قهرمان داستان (که بیشتر حالتی خاکستری دارد)، به منبع اصلی برسید و آن را از ریشه قطع کنید.
حال و هوا و اتمسفر بازی Dishonored مریض، تاریک و متفاوت هست و همیشه در غافلگیر کردن مخاطب خود موفق عمل میکند.
غافلگیریهایی که برخی مواقع از لحاظ بصری به چشم میخورند و در برخی مواقع دیگر، از طریق کلمات و رویدادهای رخ داده در شهر مخاطب را هیجان زده میکنند.
ولی در کنار تمام این موارد آنچه که دیسانرد را خاص میسازد و آن را از سایرین جدا میکند، گیمپلی هیجان انگیزش هست.
شخصیت اصلی بازی مجموعه کاملی از تجهیزات و قدرتهای مختلف دارد و میتواند با استفاده از آنها حسابی از خجالت دشمن درآید.
البته که داستان هم در این میان نقش پررنگی دارد و در برخی مواقع فراتر از آنچه که تصور کنید جذاب جلوه میکند.
اگر از تجربه بازی Dishonored لذت بردید و به دنبال تجربههای مشابه بیشتری میگشتید، بهتر هست به سراغ Dishonored 2 و Dishonored: Death of the Outsider بروید.
2) بازی Wolfentsien 2: The New Colossus

تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که اگر نازیها برنده جنگ جهانی دوم میشدند جهان به چه سمتی حرکت میکرد؟ اگر متحدین به قدرت اول دنیا تبدیل میشدند چه بلایی سر نسل بشر میآمد؟ خب، مجموعه Wolfenstein از لحاظ داستانی چنین ایدهای دارد و مثل اتمیک هارت جهانی موازی را به تصویر میکشد.
ولفنشتاین که رسما پدر معنوی بازیهای شوتر محسوب میگردد، مثل 1 شبیهساز نازی کشی هست که در هسته بسیار پیچیدهتر از آن چیزی هست که به نظر میرسد.
شما در طی نسخههای اصلی این مجموعه کنترل شخصیت بی جی بلزکویچ (B.
J.
Blazkowicz) را به دست میگیرید و وظیفه دارید به سلاخی نازیهای آلمانی بپردازید.
اما در بین تمامی نسخههای ولفنشتاین، بازی Wolfenstein 2: The New Colossus 2 جایگاه ویژهای دارد.
چه از لحاظ انسجام گیمپلی و چه از منظر جذابیت داستان، The New Colossus 2 در جایگاه بالاتری نسبت به سایر نسخههای سری قرار میگیرد.
این بازی که در مراسم Game Awards 2017 جایزه بهترین بازی اکشن سال را به نام خود زد، هیتلر را در حالتی نشان میدهد که زنده مانده و در حال سپری کردن روزهای کهن سالی خود هست.
ولی جدا از مقوله داستان، خشونت گان پلی که در طی آن با سربازها و رباتهای عجیب و غریب نازی مبارزه میکنید، انگار از جهان دیگری آمده و تا لحظه ریختن خون آخرین دشمن بدیع به نظر میرسد.
برای درک بهتر این موضوع کافی هست با استفاده از مکانیک جدید این بازی دو اسلحه بزرگ را به دست بگیرید و بدون فکر به پیامدهای احتمالی، دست خود را روی چپ کلیک نگه دارید به و شلیک متداوم و افراطی خود ادامه دهید.
حس نهایی به وجود آمده به هیچ وجه ناامیدتان نخواهد کرد.
3) بازی System Shock 2

شاید شری Wolfenstein و Doom پدرهای معنوی سبک شوتر اول شخص محسوب میشوند، ولی سری System Shock بودن که عناصر نقش آفرینی را با سبک FPS ترکیب کرد.
بنا بر همین موضوع بازی System Shock 2 که در مورد آن صحبت میکنیم، پدر معنوی شوترهای اول شخصِ نقش آفرینی محسوب میگردد (همان مسیری که اتمیک هارت در پیش گرفت).
شاید این بازی کمی قدیمی به نظر برسد و از لحاظ گرافیکی و مکانیکی برای 1 مخاطب مدرن راضی کننده نباشد، ولی تاکنون هم یکی از بهترین بازیهای نقش آفرینی علمی-تخیلی دنیا محسوب میگردد.
اما این پایان کار نیست و بازی System Shock 2 عناصر مختلف و بدیع دیگری را هم به دنیای بازیهای ویدیویی آورد (یا حداقل آنها را به شکل منسجمتری مطرح کرد).
از جمله این موارد میتوانیم به استفاده از Special Abilityها و قابلیت هک کردن ترمینالها و کامپیوترهای موجود در محیط اشاره کنیم.
علاوه بر این سنت پخش کردن فایلهای صوتی (Audio Logs) در سطح محیط و گسترش شاخههای داستانی با استفاده از آنها برای اولین بار در بازی System Shock 2 به صورت استاندارد و در بلوغ کامل به کار گرفته شد.
پس با توجه به تمام اینها و تاثیرات فراوانی که سیستم شاک 2 در ویدیو گیم گذاشت، باید نام آن را در لیست بهترین بازی های شبیه به Atomic Heart ذکر کنیم.
4) بازی Bioshock

شاید بازی System Shock پدر معنوی شوترهای اول شخصِ نقش آفرینی محسوب گردد و آن را معرفی کرده باشد، ولی این Bioshock بود که آن را به تکامل رساند.
بایوشاک که اولین بار در سال 2007 منتشر شد، منبع الهام اصلی بازی Atomic Heart به شمار میرود.
سعی سازندگان اتمیک هارت برای الهام گیری از Bioshock غیرقابل انکار هست و میتوان آن را از طُرُق مختلف ثابت کرد.
جالب هست بدانید که طراحی جدید استودیو Mundfish حتی چندین بار هم به صورت مستقیم به منبع الهام خود ادای احترام میکند که میتوان با کمی ریزبینی آنها را مشاهده کرد.
از جمله این ادای احترامها میتوانیم به سکانسهای ابتدایی داستان اشاره کنیم که شخصیت اصلی در طی آن، با استفاده از 1 وسیله نقلیه از بالا به سمت محیط اصلی بازی حرکت میکند.
اما اگر از شباهتهای این دو بازی بگذریم، باید بدانید که بازی Bioshock بدون شک یکی از بهترین ویدیو گیمهای تاریخ هست.
اثری که داستان خاص خود را در در 1 آرمان شهر متروکه و خالی از سکنه معمولی با نام رپچر (Rapture) تعریف میکند.
رپچر که در اعماق اقیانوس طراحی شده و زمانی مثل بهشتی روی زمین بود، به خاطر طمع ساکنین خود به 1 جهان دیستوپیایی تبدیل شد تا سطح آن مثل 1 جهنم تاریک و سرد گردد.
حالا شما به عنوان شخصیت اصلی وارد این شهر میشوید و وظیفه دارید با دنبال کردن سرنخها موجود، استفاده از اسلحهها، استفاده از قدرتهای فراطبیعی و کشتن دشمنان به دلیل سقوط این شهر و وضعیت اسفناک فعلی آن پی ببرید.
5) بازی We Happy Few

بازی Atomic Heart نتوانست تمام ایدههای جذاب خود را به صورت کامل عملی کند، ولی بدون شک بخش بزرگی از آن را به شکل تحسین آمیزی پیاده کرد.
بازی We Happy Few هم درست مثل اتمیک هارت از پتانسیل بالایی برخوردار بود، ولی به هیچ وجه نتوانست فلسفهها و پایههای داستانی منحصر به فرد خود را به شکل استانداردی به کرسی بنشاند.
این بازی که داستان خود را پس از جنگ جهانی دوم و در حدود اواسط دهه 1960 میلادی تعریف میکند، نسخهای موازی از بریتانیا را به تصویر میکشد که در طی آن، نازیهای آلمانی به شکل داوطلب انگلیسیها را ترک کردهاند.
دلیل اصلی این موضوع و خروج آلمانیها، کارهای به شدت کثیف و منزجر کنندهای بود که بریتانیاییهای برای بقا و ادامه زندگی انجام میدادند.
همین موضوع باعث شد که مردم این سرزمین نتوانند به صورت عادی زندگی خود را ادامه دهند و برای فراموش کردن گذشته کثیف خویش، قرصهای توهم زا مصرف کنند.
دولت هم برای پنهان کردن این تاریخچه شرم آور، استفاده از این قرصهای توهم زا که Joy نام دارند را اجباری میکند تا کسی خاطرات بد را به یاد نیاورد.
حال شما در این میان کنترل شخصیتی را به دست میگیرید که از خوردن قرصهای Joy امتناع میکند و میخواهد به حقیقت داستان پی ببرد.
به طور کلی بازی We Happy Few با وجود تمامی مشکلات فنی و گیمپلی تکراری، داستان جذاب و متفاوتی دارد که میتواند در برخی مواقع دهان شما را از فرط هیجان باز نگه دارد.
پس اگر در لیست بهترین بازی های شبیه به Atomic Heart به دنبال 1 ویدیو گیم با داستان فوقالعاده جذاب میگردید، نباید We Happy Few را از دست بدهید.
6) بازی Fallout: New Vegas

اگز از مبارزه با رباتها در اتمیک هارت لذت بردهاید و میتوانید رباتها و هوش مصنوعی را در جایی بالاتر از انسان تصور کنید، بهتر هست نیم نگاهی به بازی Fallout: New Vegas داشته باشید.
اثری که از نظر بسیار از طرفداران حکم بهترین نسخه سری فالاوت را دارد، شما را در بیابان Mojave قرار میدهد تا با مبارزه با تهدیدها در این جهنم آخر الزمانی زنده بمانید.
نیو وگاس شامل گروههای مختلفی میگردد که قادر هستید در حین کمپین زنده ماندن خود، به آنها ملحق شده و داستانهایشان را دنبال کنید.
یکی از این گروهها که شخصیتی با نام Mr.
House نام دارد، قدرتمندترین چهره شهر نیو وگاس محسوب میگردد و ارتشی از رباتهای پیشرفته را در اختیار خود دارد.
حال اوضاع زمانی جالبتر میگردد که متوجه میشویم خود Mr.
House هم 1 انسان زنده به شمار نمیرود؛ بلکه بقایای 1 انسان هوشمند هست که در قالب هوش مصنوعی زندگی میکند.
البته توجه داشته باشید مثل سایر نسخههای Fallout، تصمیمهای شما در این بازی هم از اهمیت بالایی برخوردار هست و به طور کلی جریان بازی را تغییر میدهد.
شما نه تنها میتوانید تصمیمهای مهم داستانی بگیرید و سرنوشت دنیا را در دستان خود نگه دارید، بلکه قادر هستید شخصیت اصلی را با توجه به سلیقه خود شخصیسازی کنید.
بازی Fallout: New Vegas اول از هر چیز دیگری 1 نقش آفرینی عمیق محسوب میگردد و عمده تمرکز خود را روی این موضوع میگذارد.
حال در این میان سیستم مبارزات بر مبنای اسلحهها و تیراندازی طراحی شده که میتوانید به سراغشان رفته و از تنوع بالا آنها لذت ببرید.
راستی اگر از خط داستانی رباتها بیشتر لذت میبرید، بهتر هست به سراغ گروه Mr.
House بروید و ماموریتهای مربوط به ایشان را با جدیت بیشتری انجام دهید.
7) بازی BioShock Infinite

اگر در حین تجربه بازی Atomic Heart به یاد Bioshock Infinite افتادید و در مورد خاطرات مربوط به آن فکر کردید، جای هیچگونه تعجبی وجود ندارد.
استودیو Mundfish در حین توسعه اتمیک هارت حسابی از اینفینیت الهام گرفته و حال و هوای طراحی خود را متناسب با شهر معلق کلمبیا طراحی کرده هست.
از جمله شباهتهای این دو میتوانیم به پروپاگاندا و تبلیغاتهای سیاسی موجود در خیابانها و محلهای معمولی شهر اشاره کنیم که هدفی به غیر از تغییر جهت فکری مردم ندارند.
هرچند که Atomic Heart به هیچ وجه من الوجوه در حد و اندازههای Bioshock Infinite ظاهر نمیگردد، ولی سعی خود را برای تداعی فضایی مشابه با شهر کلمبیا به کار میگیرد.
بایوشاک اینفینیت که برخلاف دو شماره اول سری داستان خود را در جایی خارج از شهر رپچر تعریف میکند، گیمپلی به مراتب عمیقتر و درگیرکنندهای نسبت به نسخههای پیشین دارد.
ترکیب قدرت آتش اسلحهها و قدرتهای فراطبیعی شخصیت اصلی که از دست چپ ایشان نشأت میگیرد، گان پلی جذابی را به وجود میآورد که نمیتوانید در حین تجربه آن برای 1 ثانیه هم سر جای خود توقف کنید.
کلمیبا هم که جذابیتهای خاص خود را دارد، 1 شهر معلق استیم پانکی هست که با وجود حفظ حالت رترو خود، نوآوریها و خلاقیتهای آینده نگرانه قابل توجهی هم دارد.
به طور کلی هیچ 1 از گزینههای موجود در لیست بهترین بازی های شبیه به Atomic Heart، نمیتواند به اندازه اثر مورد بحث حس شباهت را به وجود آورد.
8) بازی Prey

بازی Prey که میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، یکی از معدود شوترهای اول شخصِ نقش آفرینیِ ترسناکی هست که تمام قطعات پازل از جمله داستان را به شکل استانداردی در کنار یکدیگر قرار میدهد.
اثری که درست مثل سایر بازیهای موجود در این لیست شما را وارد 1 محیط متروکه میکند که به خاطر آزمایشها و رویدادهای رخ داده (که از جاه طلبی انسانها ریشه میگیرند)، به 1 جهنم مستقل با موجودات بیگانه عجیب و غریب تبدیل شده هست.
البته با آمدن کلمه «ترسناک» نباید انتظار چیزی شبیه به Outlast را داشته باشید؛ ولی Prey عناصر ترسناک کوچک و خلاقانه خود را دارد که هر از چندگاهی باعث ترسیدن و شوکه شدن مخاطب میشوند.
حال حالت Immersive Sim و آزادی عملهایی که به همراه آن میآیند، بازی Prey را به شکل فزایندهای جذاب میکنند.
در کنار تمامی موارد ذکر شده باید بدانید که باز Prey هم درست مثل سایر طراحیهای استودیو Arkane، جادوی خاصی دارد که به همین راحتیها نمیگردد از کنارشان گذشت.
آزادی عمل در استفاده از اکشن مستقیم و مخفیکاری، دنبال کردن داستان از طریق نوشتهها و Audio Logها، امکان ارتقا قابلیتهای شخصیت اصلی و مسائلی از این قبیل، Prey را در حال و هوایی نزدیک به Atomic Heart قرار میدهد.
البته توجه داشته باشید هرچقدر که اتمیک هارت در برخی مواقع طبع کمدی خود را حفظ میکند، پِرِی به شدت جدی هست و با هیچکس و هیچ چیز شوخی ندارد.
همین جدی گرفتن اوضاع باعث به وجود آمدن 1 گیمپلی چالش برانگیز میگردد که حس ترسناک و استرس انگیز مذکور را هم به همراه دارد.
9) بازی Deathloop

حالا که بحث طراحیهای استودیو Arkane در لیست بهترین بازی های شبیه به Atomic Heart داغ است، نباید از Deathloop غافل شویم..
بازی Deathloop که در ابتدا در انحصار زمانی پلی استیشن 5 و پی سی قرار داشت، به خوبی معنی دو کلمه «تفاوت» و «تنوع» را درک میکند و با هم مسیر شدن با جادوی استودیو Arkane، به 1 FPS جذاب تبدیل میگردد.
اکشن دیوانه وار در کنار امکان استفاده از مخفیکاری حال و هوای جذابی به Deathloop میدهد که تا پا به جزیره Blackreef نگذارید متوجه آن نخواهید شد.
اما چرا انقدر روی متفاوت بودن بازی مورد بحث پافشاری داریم؟ دث لوپ شما را در قالب شخصیتی سیاه پوست با نام کلت (Colt) قرار میدهد که حافظه خود را از دست داده و در 1 حلقه زمانی گیر کرده است؛ به طوری که هر روز در کنار 1 ساحل از خواب بیدار شده و با روزی تکراری روبرو میگردد.
ولی کلت رفته رفته اوضاع را بهتر درک میکند و متوجه میگردد باید برای خروج از این حلقه زمانی کابوس وار، چندین هدف مختلف را در 1 روز بکشد.
همین محدودیت زمانی در کنار ایدههای ناب استودیو سازنده، باعث میگردد بازی Deathloop به یکی از بهترین ویدیو گیمهای چند سال اخیر تبدیل گردد که در داستان سرایی عمیق و چندلایه هم ید طولایی دارد.
حالا هم که مدت زمان انحصار این بازی برای کنسول پلی استیشن 5 و پی سی به اتمام رسیده، کاربران ایکس هم میتوانند از آن لذت ببرند
10) بازی Deus Ex

بله میدانیم، Deus Ex هم درست مثل System Shock 2 قدیمی به نظر میرسد و به احتمال زیاد نمیتواند انتظارات گیمرهایی که به آثار مدرن عادت کردهاند را راضی کند.
ولی با این حال نمیتوان تاثیری که Deus Ex روی بازیهای پس از خود (از جمله همین Atomic Heart) گذاشت را انکار کنیم.
ولی مسائل مربوط به داستان و شخصیت پردازی زیرسایه تاریخ مصرف گذشتگی قرار نمیگیرد و حتی پس از گذشت این تمام سال، تاکنون هم از بسیاری از ویدیو گیمهای سطحی این روزها بهتر عمل میکند.
دنیای سایبرپانکی Deus Ex و جهان تاریک و درماتیکی که داستان درون آن جریان دارد، با گذشت زمان حتی 1 درصد هم جادوی خود را از دست نداده هست.
ولی با این حال گرافیک بصری و گیمپلی میتوانند اذیت کننده باشند و زیاد جذاب جلوه نکنند.
اما چرا با این حد از تحسین در مورد Deux Ex صحبت میکنیم؟ پاسخ در ایدههای بینظیر و نحوه پیاده کردن موفقیت آمیز آنها خلاصه میگردد.
در جهانی که داستان Deux Ex در آن جریان دارد، تمامی تئوریهای توطئه (یا همان Conspiracy Theory که احتمالا در یوتیوب از آن زیاد شنیدهاید) واقعی می باشند.
برای مثال تنشهای مربوط به فرازمینیها از دل حقیقت بیرون میآیند و توطئه مربوط به واکسینه عمومی، دیگر 1 فرضیه تخیلی و غیرواقعی نیست.
حال تمامی این جریانات در قالب شهری سایبرپانکی و تاریک رخ میدهند که سطح آن با محیطهای پیچیده و آیتمهای متنوع پر شده هست.
به طور کلی اگر به بازیهای کلاسیک علاقه داشته باشید و به ویدیو گیمهای تک نفره داستان محور عشق بورزید، بعید هست که از تجربه Deux Ex لذت نبرید.
راستی نباید فراموش کرد که نسخه جدید این بازی یا همان Deux Ex: Mankind Divided در سال 2016 منتشر شده و با وجود اینکه در حد شمارههای اولیه ظاهر نمیگردد، در پیاده کردن ایدههای عجیب خود فوقالعاده هست.
11) بازی Doom 2016

با وجود اینکه دو بازی Doom و Atomic Heart جریانهای متفاوتی را در پیش میگیرند و کلا ایدههای متمایز خود را دارند، ولی در برخی نقاط جزئی به همدیگر مربوط میشوند.
برای شروع میتوانیم به موسیقی ساز یا Composer این دو بازی اشاره کنیم که هر دو به نام میک گوردون اشاره میکنند.
این Composer کاربلد با قطعات موسیقی فوقالعادهای که برای اتمیک هارت طراحی، تاثیر بزرگی روی اتمسفرسازی و حال و هوای کلی آن گذاشته هست.
ولی با این حال طراحی محیط و دنیای این دو بازی کاملا متفاوت می باشند و رسما هیچ شباهتی میان این دو از این منظر وجود ندارد.
اما با این حال اگر پس از Atomic Heart به دنبال 1 شوتر اول شخص خوش ساخت میگردید که بتواند صحنههای اکشن و خونین هیجان انگیزی به وجود آورد، نگاه خود را از Doom دور نکنید.
این بازی شما را در قالب شخصیتی با نام Doom Slayer قرار میدهد که به غیر از سلاخی شیاطین چیز دیگری بلد نیست.
ایشان با استفاده از اسلحههای متنوع خود پا به سیاره مریخ و خود دوزخ میگذارد و دیوارها را با استفاده از خون اهریمنها مزین میکند.
گیم پلی دووم آنقدری سریع و هیجان انگیز هست که پس از تجربه آن، ممکن هست از Atomic Heart با عنوان 1 شوتر ضعیف یاد کنید.
اگر هم از تجربه این بازی لذت بردید بهتر هست بلافاصله به سراغ نسخه جدیدتر سری یا همان Doom Eternal بروید؛ اثری که از هر لحاظ نسبت به نسخه سال 2016 بهتر عمل میکند.
12) بازی Far Cry 6

محیطهای بزرگ، جریانهای مربوط به دیکتاتورشیپ، اسلحههای عجیب و غریب و آزادی عمل در پیشبرد داستان؛ این عبارتها برای توصیف دو بازی Far Cry 6 و Atomic Heart مشترک می باشند.
هرچند که فار کرای دنیای واقع گرایانهتری دارد و زیاد به رباتهای هوشمند با قدرتهای فرا طبیعی نمیپردازد، ولی از بسیاری از جهات میتواند برای عاشقان اتمیک هارت جذاب جلوه کند.
هر دو بازی اسلحههای عجیب و غریبی در اختیار گیمر قرار میدهند تا با استفاده از آنها بتوانید نیروهای مربوط به 1 حکومت دیکتاتوری را شکست دهید.
علاوه بر این در هر دو بازی امکان استفاده از مخفیکاری هم وجود دارد تا در صورت تمایل، از درگیریهای مستقیم بکاهید.
البته که عنصر مخفیکاری در Atomic Heart به مراتب کم رنگتر از Far Cry 6 هست و از این منتظر ضعیفتر عمل میکند.
Far Cry 6 1 بازی اکشن-ادونچر با جهانی بزرگ و زیبا هست که توسط 1 رهبر دیکتاتور با نام آنتون کاستیو اداره میگردد.
شما به عنوان شخصیت اصلی وظیفه دارید پایههای این دولت فاسد را از بین ببرید و پله پله به کشتن شخص آنتون کاستیو نزدیک شوید.
نکته جالب توجه این هست که جیانکارلو اسپوزیتو در نقش کاستیو به ایفای نقش میپردازد؛ بازیگری که ایشان را بیشتر به خاطر هنرنمایی در سریالهایی نظیر Breaking Bad، The Boys و Mandalorian میشناسیم.
فار کرای 6 با وجود اینکه بهترین شماره سری به شمار نمیرود، ولی ایده مجموعه را در جهانی بزرگتر، پرجزئیاتتر و عمیقتر به تصویر میکشد.
13) بازی Metro Exodus

مجموعه مترو از سالها پیش به خاطر جلوههای بصری و ایدههای داستانی فوقالعاده خود شناخته میگردد.
استودیو 4A Games از همان ابتدا و با عرضه Metro 2033 این موضوع را ثابت کرد و نشان داد که در ساخت 1 شوتر اول شخص و داستان محور تبحر خاصی دارد.
ادامه این مسیر به دو نسخه Last Light و Exodus رسید که در مقاله بهترین بازی های شبیه به Atomic Heart میخواهیم به دومی بپردازیم.
بازی Metro Exodus با اینکه پیش از عرضه کنسولهای نسل نهمی منتشر شده بود، ولی از لحاظ بصری در حد و اندازه کنسولهای جدید بود که میتوانید با نگاه اول متوجه آن شوید.
حال اگر از زیباییهای بصری این بازی بگذریم، به سایر نقاط قوت آن میرسیم.
Exodus به عنوان سومین نسخه سری Metro، تمام مکانیکهای شمارههای پیشین را ارتقا داده و آنها را در محیطی بزرگتر، عمیقتر و پرجزئیاتتر ارائه میدهد.
Exodus از لحاظ داستانی هم راه بازیهای پیشین را در پیش میگیرد و باز هم تمرکز خود را روی 1 روسیه آخر الزمانی (درست مثل اتمیک هارت) میگذارد که توسط مواد رادیو اکتیو آلوده شده هست.
تمام این موارد در کنار هم 1 شوتر اول شخص فوقالعاده را به وجود آوردهاند که میتوانید از تیراندازی به موجودات جهش یافته در طی آن حسابی لذت ببرید.
14) بازی Generation Zero

اگر راستش را بخواهید Generation Zero در حد و حدود هیچ 1 از بازیهای موجود در این لیست نیست، ولی با این حال ایدههای جالب و گیمپلی پولیش خوردهای دارد که نبرد با رباتهای یاغی را جذاب جلوه میدهد.
بازی Generation Zero شما را به سال 1989 و کشور سوئد میبرد، درست در زمانی که جنگ سرد در جریان بود.
ولی در این نسخه از جنگ سرد خبری از دولتهای بیگانه نیست و حمله رباتها باعث به وجود آمدن 1 محیط آخر الزمانی با محوریت هوش مصنوعی شده هست.
شما در این بازی کنترل 1 شخصیت جوان سوئدی را به دست میگیرید که پس از بازگشت به شهر مادری خود، متوجه غیب شدن انسانها و حمله چشمگیر رباتها میگردد.
حال این شخصیت باید در ادامه ماجراجویی خاص خود را در پیش بگیرد، با رباتها مبارزه کند و به دلیل رخ دادن تمامی این اتفاقات عجیب پی ببرد.
اما آنچه که بازی Generation Zero را از Atomic Heart جدا میسازد، قابلیت تجربه آن به صورت Co-op هست.
در واقع اگر بخواهید در این بازی به همراه دوستان خود به سراغ شکار رباتها بروید، مانع خاصی را در پیش و رو خود نخواهید دید.
رباتهای موجود در جنریشن زیرو تنوع خوبی دارند و در اندازهها و اشکل مختلف در مقابل گیمر قد علم میکنند؛ از پهپادهای کوچک و ضعیف گرفته تا رباتهای غول پیکر که شکست دادنشان به استراتژی دقیق و زمانی به نسبت طولانی نیاز هست.
در کنار موارد ذکر شده باشید بدانید که بازی مورد بحث شامل عناصر Survival هم میگردد تا در کنار رباتها، حواس خود را به مسائل مربوط به این سبک هم اختصاص دهید.
15) بازی Cyberpunk 2077

هرچقدر که Generation Zero از لحاظ کیفیت در ساخت زیر اتمیک هارت قرار میگیرد، بازی Cyberpunk 2077 با ایدههای جاه طلبانه خود را بالا میکشد.
هرآنچه که در مورد عرضه ناموفق و پرمشکل سایبرپانک شنیدهاید را کنار بگذارید؛ استودیو CD Projekt RED در حال حاضر 1 اکشن-نقش آفرینی جذاب و کم مشکل را در اختیار طرفداران قرار داده هست.
شما در این بازی کنترل کاراکتری با نام V را به دست میگیرید که از صفر تا صد شخصیسازی آن برعهده شما قرار دارد.
حال این شخصیسازی میتواند مربوط به موارد ظاهری باشد یا قابلیتها و درخت مهارتها که سبک شما در مبارزه با دشمنان را شکل میدهد.
به طور کلی بازی Cyberpunk 2077 علاقه زیادی به آزاد گذاشتن مخاطب خود در انتخاب موارد ظاهری و سبک مبارزه دارد.
فقط باید توجه داشته باشید که اتمیک هارت و سایبرپانک با وجود 1 سری شباهتها، در بیشتر مواقع مسیر مجزایی را در میگیرند و متفاوت عمل میکنند.
برای مثال با وجود اینکه Cyberpunk 2077 1 بازی نقش آفرینی محسوب میگردد و فرآیند چند شاخهای را در اختیار مخاطب قرار میدهد، Atomic Heart 1 شوتر اول شخص هست که از برخی از عناصر نقش آفرینی هم استفاده میکند.
علاوه بر این، اتمیک هارت مسیری از پیش تعیین شده و خطی دارد و آنقدر برای آزادی عملهایی که سایبرپانک به آنها اولویت میدهد، اهیمت قائل نمیگردد.
پس اگر به سراغ اثری میگردید که در کنار 1 سیستم مبارزه جذاب به داستان و عناصر RPG هم اهمیت دهد، بازی Cyberpunk 2077 میتواند گزینه خوبی باشد.
جمع بندی
با وجود اینکه اتمیک هارت بازی خاصی هست و ایدههای منحصر به فرد خود را دارد، ولی در بسیاری از مواقع از آثار پیشین خود الهام میگیرد.
یا در دستی دیگر، بازیهای دیگری هم وجود دارند که به طور ناخواسته شامل نقاط مشترک زیادی با اثر مورد بحث میشوند.
به هر حال اگر از تجربه بازی Atomic Heart لذت بردید و به دنبال مقدار مشابهی از دوپامین ترشح شده در نسخه موازی شوروی میگردید، بهتر هست به سراغ بازیهایی مثل Bioshock، Cyberpunk 2077، Deathloop و Prey بروید.
نظر شما در مورد بهترین بازی های شبیه به Atomic Heart چیست؟ شما با حضور کدام 1 از بازیهای ذکر شده در این لیست موافق هستید؟ جای غیبت چه عنوانی در چنین مقالهای بیشتر از سایرین محسوب میگردد؟ نظرات خود را با تیم پارسی گیم و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

شما می توانید 30 تا 50 میلیون تومان در ماه، از اینترنت درآمد داشته باشید و شغل رویایی خودتان را بسازید ...
برای کسب اطلاعات بیشتر لطفا بر روی بنر زیر کلیک بفرمایید :