بررسی بازی Bramble: The Mountain King ...

همه چیز از آنجا شروع شد که چهار دانشجو، رویای تاسیس استودیوی بازیسازی خود را در سر می پروراندند و این رویا پردازی سرانجام در سال 2017 با تاسیس استودیویی به نام Dimfrost Studio محقق شد.

این تیم کوچک ولی پرشور، اولین بازی خود را با نام A Writer and His Daughter در همان سال منتشر کرد و پس از انتشار اولین بازی ، اعضای استودیو برای ساخت و توسعه بازی مستقل ( indie game ) جدیدشان به نام Bramble: The Mountain King دست به کار شدند.

افسانه های تاریک فولکلور اسکاندیناوی

یکی از بزرگترین مزیت‌ها در تجزیه و تحلیل بازی‌ها زمانی هست که عنوانی را بدون انتظار زیاد انتخاب می کنیم ، ولی در نهایت یا اثری خوشت ساخت روبرو می‌شویم.

Bramble: The Mountain King کاملا با این ذهنیت سازگار هست.

برامبل: پادشاه کوهستان روایت گر  «افسانه‌های تاریک فولکلور اسکاندیناوی» هست.

دنیایی که در عین زیبایی مسحور کننده‌ اش می تواند به شکلی بی‌رحمانه تلخ و سیاه جلوه کند؛ تا جایی که حتی اگر از لحاظ ذهنی و روانی تحمل اتفاقات تلخ و دردناک را داشته باشید، ولی بعد از مشاهده رخدادهای داستانی غم انگیز ممکن هست از لحاظ روحی به هم بریزید.

داستان اوله و لیلمور !

داستان بازی Bramble: The Mountain King روایت برادر و خواهری با نام‌‌های «اوله و لیلمور» را دنبال می‌کند.

این دو کودک بازیگوش و کنجکاو در دنیایی با تضادهای بیشمار که در عین زیبا بودنش شوم است، ماجراجویی می‌کنند.

تمام چیز از 1 شب شروع می گردد.

اوله، پسر بچه‌ای معصوم که در خانه جنگلی خود و در اتاق و تختخواب گرمش در آرامش خوابیده هست.

اتاق چوبی بچگانه ای که در گوشه ای از آن پنجره‌ای کوچک وجود دارد و بازتاب نور ماه از این پنجره کوچک به درون اتاق کمی توانسته فضای آن را روشن کند و هم در عین حال صدای جغدها محیطی اسرار آمیز را پدید می آورد.

اوله، کوچولوی داستان ما، نیمه شب ناگهان از خواب بیدار شده و متوجه می گردد که خواهر بزرگترش یعنی لیلمور در تخت خوابش نیست.

اوله با شمع  به دست در گوشه و کناره  اتاق به دنبال خواهر خود می گردد.

خبری از لیلمور نیست و اوله متوجه می گردد که لیلمور بازیگوش برخلاف توصیه های مادرش، شب هنگام برای بازی کردن از خانه خارج شده هست.

در جستجوی لیلمور

بنابراین اوله از ترس امنیت جان لیلمور تصمیم می گیرد برای جستجوی ایشان به بیرون برود و راهی جنگل گردد.

جنگلی مسحور کننده که گویی از کتاب قصه‌ها بیرون آمده.

البته این وجه تسمیه بی دلیل نیست.

در جریان گیم پلی بازی، قصه گویی وجود دارد که در مورد اتفاقات درون بازی و از احساسات اوله و دیگر شخصیت های بازی صحبت می کند و همین امر باعث شده، بازی همثل 1 «کتاب داستان سخن گو» باشد.

به ادامه داستان بپردازیم؛ اوله پس از مدتی گشت و گذار در جنگل خواهر خود لیلمور را پیدا می کند و پس از گشت و گذار در جنگل این برادر و خواهر از پرتگاهی سقوط می کنند و ناگهان 1 «ترول ترسناک و شرور» لیمور را می‌دزدد.

لازم به ذکر هست که ترول‌ها موجوداتی شرور و افسانه‌‌ای در اساطیر اسکاندیناوی کهن می باشند و به صورتی ذاتی دشمن انسان‌ها.

اوله، در شوک فرو رفته و آثار این حادثه تلخ همثل پُتکی بر سر ایشان آوار می‌گردد.

حال اوله دو راه دارد؛ یا باید جا بزند و ترس بر ایشان چیره گردد و یا این که شجاعتی از خود نشان دهد، بر ترس خود غلبه کند و برای پیدا کردن خواهرش دل به اعماق تاریک جنگل بزند و لیلمور را از دست این جادوگران بد سیرت و خونخوار نجات دهد.

شما دنیای بازی را با سرعتی آرام کاوش می‌کنید و در ابتدا با انواع موجودات اسطوره‌ای نیک سرشت، مثل «کوتوله‌های کوچک» سوار بر جوجه تیغی و «جوانه‌های گل» خجالتی آشنا می‌شوید.

نقابی زیبا روی باطنی زشت !

محیط‌های بازی به زیبایی هر چه تمام تر طراحی شده اند.

وسعت دید محیط به گونه ای طراحی شده که انگار در اعماق جنگل پرسه می زنید و تمام چیز همثل 1 رویاست.

با این حال فریب ظاهر این زیبا سازی را نخورید.

پشت ظاهر این زیبایی، چیزی جز پلیدی و تاریکی مطلق وجود ندارد.

برامبل بسیار زود لحن خود را تغییر می دهد و روی زشت خود را به شکلی خشن، دردآور و غم انگیز نمایان می کند؛ باور کنید خشونت ذاتی بازی در زمان‌هایی تکان دهنده هست !

بهای بزرگ شدن

ترس تمامی تار و پود اوله را فرا گرفته هست.

اوله حتی دیگر تحمل این تمام رنج و عذاب را ندارد و تنها راه چاره گریه هست.

حقیقت این هست اوله با تمامی ترسی که در وجودش رخنه کرده، عشق بی همتایی که به خواهر خود دارد باعث شده این راه پر فراز و نشیب و غم انگیز را تحمل کند تا شاید بتواند خواهر خود را نجات دهد.

گله‌ای نیست؛ اوله، دیگر بزرگ شده هست.

بهای این بزرگ شدن، به معنای از دست دادن زود هنگام دوران خوش کودکی هست که این دنیای بی‌رحم به دردناک‌ترین و تلخ‌ترین شکل ممکن از ایشان گرفته هست.

گوی نورانی اسرار آمیز !

اوله 1 کودک بی دفاع هست و هیچ توانایی ماورایی با خود ندارد.

تمامی قدرت اوله، هوش او، عشق و غلبه بر ترس هست.

اوله بسیار کوچکتر از دشمنانی هست که با آنها روبرو می گردد.

بسیاری از بخش‌های گیم پلی، شامل تلاش شما برای فرار یا مخفی شدن از هیولاهایی هست که در جنگل ها پرسه می زنند.

با این حال، اوله در نقطه‌ای از داستان با «گوی نورانی» ای روبرو می گردد که  هم می‌تواند به عنوان 1 منبع نور جاهای تاریک را روشن کند و یا به عنوان سدی برای جلو گیری از نزدیک شدن جادوگران پلید باشد و هم می‌تواند وسیله‌ای برای مبارزه با «باس»ها باشد.

به عبارتی این گوی نورانی سلاح اوله در مقابله با جادوگران و هیولاهای شرور و ترسناک جنگل هست.

هیولاهای ترسناک در Bramble: The Mountain King

در طول مسیر شما با هیولاهای ترسناک گوناگونی روبرو می شوید.

از قصابی خونخوار که جانوران بیگناه جنگل را سلاخی می‌کند و تشنه به خون هست تا موجودی به نام Näcken.

موجود شروری که قبلا مردی عذاب‌ کشیده بود، ولی اکنون هیولایی هست که وقتی شروع به نوازیدن کمانچه شیطانی خود می کند مردم جنگل را هیپنوتیزم می‌کند و آن‌ها را به دریاچه‌ای محل اقامت خود می‌کشاند و سپس آن‌ها را می‌کشد.

برای فرار از ایشان و ملودی‌های مرگبارش، باید ترکیبی از مخفی کاری و پلتفرمر سریع استفاده کنید، مثل پیدا کردن جایی برای پنهان شدن در پشت اشیاء و مخفی شدن در لاله به لای بوته ها، قبل از اینکه کمانچه ایشان دوباره به صدا درآید.

در ادامه شما با ترول ها روبرو می‌شوید؛ یکی از همان‌هایی که خواهر شما را دزیده و با خود برده هست.

آن ها پلیدی مطلق می باشند.

هم به شدت زشت رو، هم زشت سیرت.

وقتی غُرش می کنند، صدایی که بر اثر این غرش ایجاد می گردد، ترس تمامی تار و پود شما را در بر می گیرد و نفس در سینه‌تان حبس خواهد شد.

بنابراین برای مقابله با آن‌ها کاری جز مخفی شدن و فرار کردن ندارید.

گیم پلی منسجم

گیم پلی بازی به چندین بخش تقسیم می‌گردد مثل گشت و گذار در محیط ، حل معما و پرش از موانع و بالا رفتن از دیوارها و صخره ها.

این بخشها به صورتی منسجم و یکپارچه در خدمت روایت داستانی بازی گنجانده شده‌اند و هر کدام نقش خود را به خوبی ایفا کرده اند.

شاید دو ایراد اساسی می توان به بازی گرفت، اولاً بخش معماها هست که اگر کمی پیچیده تر و چالش برانگیز تر بود، می توانست تجربه گیم پلی را دلچسب تر کند و دوماً کوتاه بودن زمان گیم پلی هست و ای کاش زمان بازی میتوانست بیشتر باشد.

جلوه های بصری قابل قبول

Bramble: The Mountain King از موتور گرافیکی Unreal Engine 4 استفاده می کند.

به عنوان 1 بازی مستقل بازی از جلوه های بصری قابل قبولی برخوردار هست و کاملا در خدمت روایت داستانی بازی طراحی و پرداخته شده هست.

بافت‌ها از کیفیت بسیار خوبی برخوردار می باشند.

بوته‌ها و درختان بازی همگی به صورت سه بعدی طراحی شده اند.

همین طور بازی از برخی افکت های سنگین سایه زنی و نور پردازی استفاده  کرده و سازندگان افکت‌هایی از قبیل عمق میدان ( Depth of Field ) و افکت ذرات (Particle Effects) در به تصویر کشیدن بخار، دود، آتش و مه حجمی ( Volumetric Fog ) و بسیار جلوه های گرافیکی دیگر استفاده مناسب کرده‌‍اند و به صورت کلی گرافیک بصری و فنی بازی در سطح بسیار خوبی قرار دارد.

برای غوطه ور شدن بیشتر در محیط، این جلوه‌های صوتی با کیفیت می باشند که نقش کلیدی در ایجاد فضایی که اغلب دردناک هست را در بازی ایفا می‌کنند.

صدا گذاری جنگل‌ها و جای جای بخشهای بازی از کیفیت بسیار بالایی برخودار هست و اگر از 1 خروجی صدای 5.1 استفاده کنید به طرز شکوهمندی در این محیط تاریک و رعب آور غوطه ور خواهید شد.

موسیقی متن حاوی عناصر کلاسیک موسیقی محلی نوردیک هست که به خوبی در تمام بخشهای بازی چفت و بست شده و توانسته ریتم دلهره آور را همیشه در سطحی بالا نگه دارد.

سخن پایانی

Bramble: The Mountain King 1 بازی داستان محور پند آموز، با گیم پلی منسجم و دارای اتمسفری به غایت خیره کننده هست و  این ویژگی بسیار خاص را دارد که دائما بین 1 فضای آرام و موقعیت های تقریبا مبهم و تکان دهنده تغییر می‌کند.

این دوگانگی کلیدی برای پرداختن به موضوع حیاتی هست که حتی در تاریک ترین لحظات زندگی، تاکنون می توان امید داشت و به نور رسید.

امتیاز بازی‌سنتر - 8.5

8.5

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: داستانی پند آموز، درگیر کننده و غیر قابل پیش بینی نحوه روایت قصه اتمسفری گیرا و کابوس وار گیم پلی منسجم طراحی مراحل و تنوع محیطی تحسین برانگیز جلوه‌های بصری چشم نواز صدا گذاری فوق العاده محیط موسیقی متن بی‌نظیر نقاط ضعف: معماهای آسان و بدون چالش مدت زمان کوتاه بازی این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است